امروز داشتم انیمیشن «مری و مکس» رو نگاه میکردم.داستان زیبایی که نشانگر تنهایی هر کسی توو هر موقعیت و و شهریه. حسی که یه جورایی خیلی به روزای امروز من نزدیکتره. حسی که مکس به مری میگه: اول باید خودتو دووست داشته باشی. یا اینکه : تو بهترین دوست منی. تو تنها دوست منی.
این روزا حالم شبیه روزای خاکستری شهر مکسه. خیلی دلم میخواد از خونه بزنم بیرون و برای خودم خوش باشم اما نمیتونم یا چطور بگم یه جورایی سختمه. آخه من کی با خودم قراره دوست بشم و بقول مکس “توو مفزم بخندم”؟؟!