رو به من کرد و گفت : ” من با این رخت خواب عقد اخوت بسته م”.
غافل از اینکه استخوان به گلو دارم و عشق بیست و چند ساله اش در سینه ام جا خوش کرده ست.
چرا باز دوستت دارم بر زبانم توان جاری شدن نیافت … !؟
اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا